رادمهر جانرادمهر جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

❤ رادمهر ، بهونه زندگی ❤

http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com



خدایم را دوست دارم و باوفاتر و مهربانتر از او سراغ ندارم.شاید به رسم همین وفاداریست که هرکه را دوست دارم به او میسپارمش.

 

 

 

رادمهر:جوانمرد وبخشنده همچون خورشید،خورشید بخشنده ،نام سردار داریوش سوم

رادمهرجان خورشید زندگی مهساوصادق در ساعت 14 روز یکشنبه 12 شهریور 91 با وزن 3700 گرم و قد 52 سانتی متر در بیمارستان بوعلی متولد شد .

بهارانه

جگرگوشه مامان سلام الان دارم یواشکی و دور از چشم تو پست میذارم. عکس و حرف ناگفته زیاد داریم پس از آخر به اول و بدون فوت وقت میریم سراغ عکسها دوروز پیش که تعطیل بودم با هم رفتیم پارک.به محض ورود دنبال چندتاکلاغ کردی و زابه راهشون کردی وبعد رفتی سراغ دانش آموزان ابتدایی که اومده بودن اردو.توپشون رو گرفتی و بازی کردی و طفلی اونا هم چیزی نگفتن. راستی دیروز که از مدرسه برگشتم با بابایی اومدین دنبالم و وقتی نشستم تو ماشین به یه صحنه جالب مواجه شدم و اون این بود .... این روزها که هوابهاریه و خیلی عالیه هر وقت من و بابایی فرصت داشته باشیم میبریمت پارک و گردش.نا گفته نماند که خودت از ما مشتاق تری و تا هوس گردش میکنی کفشات...
24 ارديبهشت 1393

ما برگشتیم

سلام قندعسلم .آقای کوچولوی مامان و سلام به همه دوستای گلمون که این مدت شرمنده شون شدیم و نتونستم جواب پیامهای پرمهرشون رو بدم. اولا که این دو ماه به اینترنت دسترسی نداشتم و نشد بیام که بنویسیم ازپسرکم.ثانیا به قول مامان بابای امیرحسین جون (دوست وبلاگی رادمهری)  حسابی درگیر شیطنت های رادمهر شدیم و درگیر روزمرگی ها و وقتی واسه آپ کردن نداریم.اما امروز مینویسیم که این دو ماه رادمهرخان ما چه کارا کرده و چه چیزایی یاد گرفته . برمیگردیم !! حتما ...
15 ارديبهشت 1393

روزانه هایی با طعم زمستونی

سلام جیگرطلای مامان.بعد از این همه مدت اولین فرصت کوتاهیه که پیدا کردم و زود اومدم تا مطالب وبلاگت رو به روز کنم و از شیرینی ها و نمکین بودن های پسرکم بنویسم. دو هفته پیش عموصابر به اتفاق خانواده عزیزش اومدن پیشمون.خیلی خوشحالمون کردن.شما و حسین جون هم همش مشغول بازی و شیطنت بودین.البته راستش رو بگم بیشتر سر اسباب بازیها کمی بگو مگو میکردین.مخصوصا ماشین.باوجود تنوع اسباب بازیها به یکیش گیر سه پیچ میدادین و دوتایی دست بردار نبودین که .اینجوری .... آقارادمهر از عقب میکشه و حسین جون از جلوی کامیون میکشه. و در آخر.... شکایت رادمهر به باباصادقش البته این انتهای ماجرا نبود.پدرجون تا حسین رو بغل میکرد رادمهر میزد زیر گریه و وق...
2 بهمن 1392

پسرخاله

یه سلام گرم زمستونی به پسرک شیرینم و تموم دوستای مهربون وبلاگی آقارادمهر ما در تاریخ 17 دی ماه 92 به سمت پسرخاله ای منسوب شد و خدا یه فرشته کوچولوی ناز به نام پارمیداخانوم به جمعمون اضافه کرد. از خدای مهربون برای این فرشته ناز کوچک سلامتی و سعادتمندی رو در کنار مامان و بابای عزیزش خواستارم. این هم عزیز دل و پارمیدای یک روزه خاله   اولین دیدار رادمهری و پارمیداجون ...
2 بهمن 1392

اولین پست زمستونی با یه وروجک 16 ماهه

سلام جیگرطلای مامان. این اولین پست زمستونیه.البته خونه ی ما با حضور یه گوله ی آتیش پاره و نمکی گرمه گرمه. خدا خودش میدونه که خیلی سرم شلوغه و برام سخته بیام وبلاگتو آپ کنم و از شیرین زبونیا و شیرین کاریهای جدیدت بنویسم که حسابی باهاشون دل مامان و بابارو میبری. سه روز در هفته میرم مدرسه.صبح ها از ساعت پنج و نیم بیدار باشه که به موقع به سرویس برسم.سرویسمون شش و نیم حرکت میکنه که هشت برسیم منطقه.ساعت دو هم هنرستان تعطیل میشه و باز هم با سرویس میام و وقتی میرسم حدود سه و نیم چهار  عصره.البته بابایی لطف میکنه و با گل پسر قند عسل میان دنبالم و کلی به من مزه میده.تا ناهار بخوریم و یه استراحت کنم دو ساعتی میگذره و بعد هم آماده شدن برای ف...
8 دی 1392

پسرکم مردی شده

رادمهر جان تا این لحظه ، 1 سال و 3 ماه و 0 روز و 5 ساعت و 37 دقیقه و 35 ثانیه سن دارد عزیزترینم اومدم بگم 15 ماهگیت مبارک . درکنار تو چه تند تند این روزهاو لحظه ها میگذرن.باورم نمیشه رادمهر کوچولوی مامان که تا دوماه پیش فقط بلد بود بایسته و مامان همش نگران راه افتادنش بود این روزها فقط و فقط راه میره و شیطونی میکنه.اینقدر میدوئه و راه میره تا از خستگی بیهوش بشه.فدات بشم.حتی شیرش رو هم سرپا میخوره. راستی تا یادم نرفته بگم دوتادندون از بالا داری درمیاری و دندون سوم پایینت رو هم تازه دیدم که تا نصفه درومده و از بس در حال فعالیت و ورجه وورجه ای تا حالا کشفش نکرده بودم.یکی از دندونای پایینت هم در حال دراومدنه.یعنی باز هم داری چ...
13 آذر 1392

همدم اینروزهای مامان

سلام همدم این روزهای من .سلام فرشته کوچولویی که این روزها در بیداری تموم وقت من و بابایی رو میگیری و وقتی هم می خوابی دلمون برای شیطونیات تنگ میشه. خیلی وقته فرصت نکردم بیام و وبلاگتو آپ کنم و از شیطنتهای جدیدت بنویسم.اما الان شما خوابیدی و فرصت رو مغتنم شمردم و زود اومدم پای نت. امروز تعطیل بودم و ساعت 10 باباجون یه سر اومد پیشمون و برای پسرک سنگک خور ما سنگک گرفته بود.دست گلش درد نکنه.نمیدونم چرا اینقدر سنگک دوست داری عزیزم.البته موجب خوشحالی منه.باباجون وقتی خواست بره شما پشت سرش بهونه گرفتی و مجبور شدم حاضرت کنم و با بابابزرگ مهربونت رفتی گردش دونفره. خیلی حرف برای گفتن دارم و نمیدونم از کدومش شروع کنم ولی مهمتر از همه را...
29 آبان 1392

همدل با رباب

سلام. خیلی وقته مشغله های کاری و تدریس و تغییر کتب درسی بچه های هنرستان و مهمتر از همه راه رفتن شازده پسرمون فرصتی باقی نمیذاره برای نوشتن در این دنیای مجازی.چون رادمهر فقط دوست داره تو خونه قدم بزنه و ما هم باید مراقبش باشیم که در حین راه رفتن آسیب نبینه.گرچه دلم برای همه دوستای گل وبلاگیمون و نینیهای نازشون تنگ شده ولی چاره ای نیست.خیلی عکس از رادمهر تو لپتاپ دارم و خیلی هم مطلب برای نوشتن.انشالله بعد از این ایام میام و همشو میذارم تو وبلاگش.ولی تو این ایام دل و دماغی برای نوشتن شیرین کاری های پسرکم نیست.فقط اومدم بگم رادمهر 14 ماهه ما در تاریخ 17 آبان 92 همپای دوستای کوچولوش برای لبیک گفتن به امام حسینش (ع) در مراسم شیرخوارگان حسینی شر...
20 آبان 1392

شازده پسرمون راه میره

سلام.قندعسلم خیلی وقته نمیتونم بیام و توی وبلاگت از شیرین کاریها و مهارتهای جدیدت بنویسم.مامانو ببخش.خیلی درگیر مدرسه و کار شدم.کتاب بچه ها هنوز نرسیده و مجبورم از سایت براشون بگیرم و پرینت کنم.موندم مسئولین ذیربط توی تابستون چی میکردن؟ بگذریم.خدارو هزار بار شکر میکنم به خاطر شرایطی که پیش روم گذاشته و خودش تند تند گیر و گره های زندگیمو باز میکنه. دیگه مهد نمیذارمت و قرار شده شنبه ها از 11 تا 2 بعد از ظهر و سه شنبه ها از 8 تا 11 پیش پدرجون باشی و روزهای یکشنبه هم از صبح تا 2 پیش باباجون.واقعا نمیدونم چه طوری لطفشون رو جبران کنم.فقط میتونم براشون هرآنچه خیر و سلامتی هست از خدای مهربون بخوام. آقا رادمهر مامان از روز عید قربان بدون کمک ...
29 مهر 1392