مرد دیروز ،پدر امروز
این روزها صادقم پدری بی نظیر شده برای خودش.یادم می آید دوسال پیش حسین کوچولوی ما ( پسرعموی رادمهر) که دنیا آمده بود صادق میترسید بغلش بگیرد که مبادا آسیبی به کودک برسد.اما کلی ذوق داشت برای بغل کردنش. نزدیک به دنیا آمدن رادمهر هم میگفت "چه پسری بشه این پسر ما.از حالا اینقدر دوستش دارم و بهش وابسته ام. نمیدانم چرا محبتش دردلم نشسته با وجودیکه هنوز حضورملموسانه ندارد". روز اول دنیا آمدن رادمهر آنقدر عشق پدرانه اش شدت گرفته بود که با هر ترفندی بلد بود پسرک کوچکش را که 9 ماه انتظار دیدنش را کشیده بود در آغوش کشید. اکنون صادق کم تجربه دیروز من، امروز پر از تجربه ها و دانسته های پدرانه است .برای ...