بدقلقی رادمهر و شگردهای مامان
سلام جوجه کوچولوی نازم
رادمهری باز هم کسالت داره و گلوش ناراحته.فداش بشم.روز اول داروهاشو خیلی خوب و بی دردسر خورد ولی از دیروز بد قلق شده و تا بوی دارو بهش میخوره اصلا دهانش رو باز نمیکنه.من هم دیدم اینجوری نمیشه.تصمیم گرفتم داروهاشو بریزم تو شیشه کوچیک قندابش ( همون مامان کوچولوی مخصوص خوابش که قبلا گفتم) .اینطوری باز هم کمی شیطنت میکنه به خوردن ولی آخرش کوتاه میاد.گاهی وقتها هم که با قاشق نمیخوره براش شعر یه روز آقا خرگوشه رو میخونم.لبخند قشنگش که هویدا شد یواشکی و کم کم دارو رو میریزم تو دهانش.قیافش خیلی خوردنی میشه بعد از چشیدن دارو.
این روزها سوپش رو هم بد میخوره.منم تو گوشیم کلی کلیپ کودکانه ریختم.رادمهری از 4 ماهگی عاشق کلیپ حسنی(توی ده شلمرود) بود . تا کلیپ شروع میشه و میگه کودکانه های ستاره ، عشق مامان گل از گلش وا میشه.قربون این همه اداهای مخصوصت بشم.تا رادمهری مشغول دیدن حسنی میشه منم مشغول خوراندن سوپ به پسملی میشم.
راستی رادمهر گلی مامان هنوز هم عاشق سرلاکه
و دیشب هم دو قدم چهاردست و پا رفت.آفرین بر آقاپسر قندعسل
خوشحالم که واسه بدقلقی های رادمهری کلی راهکار پیدا کردم.حس خوبی دارم.انشالله زود زود خوب شی عسیسم.