ماهی کوچولوی مامان
این روزها پسرک نازم برای خودش آقایی شده و حسابی برای مامانش دلبری میکنه.یادگرفته تا میادبغلم سرش رو روی شونه هام میذاره و خستگی از شونه هام پرمیکشه.فداش بشم.
به هیچکس جز مامانش دست نمیده.تا میگم رادمهر دست بده دستای کوچولو و تپلیشو میاره جلو.قربون دستای مردونت برم نفس.
یادگرفته تا میگم ماهی کوچولو اگه خونه خودمون باشیم سرشو زود میچرخونه به طرف تنگ کوچک ماهی روی میز پذیرایی و اگر خونه باباجون اینا باشیم نگاهش رو میدوزه به آکواریوم ماهی ها.به یمن وجود رادمهری امسال ماهی قرمز سفره هفت سینمون هنوز هم در تنگ کوچکش شیطنت میکند.
پسرکم داره عشق میکنه با اون همه ماهی.فدای اون همه ذوق کردنت بشم عسل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی