یک روز دوشنبه
سلام دلبندم روزهای دوشنبه و چهارشنبه یه ویژگی مهم داره و اون اینه که جای بابا و مامان عوض میشه.مامان میاد سر کار و بابا خونه پیش رادمهره. ترم قبل باباجون دوشنبه و چهارشنبه دانشگاه کلاس برداشته بود ولی این ترم به خاطر تموم شدن مرخصی من و محض وجود نازنین پسر گلمون کنسل کرد. امروز صبح تا بابایی رفت من و شما کلی بازی کردیم و کلی سرلاک خوردیم و کلی لالا کردیم(البته همه این کلی ها از ساعت هفت و نیم تا نه بود).بابایی رسید و محموله رو تحویل گرفت و من هم اومدم سر کار. این روزها یه عالمه پول گوشی برام میاد.دائم از همسری گزارش کار و احوالات پسری رو میگیرم. الان پیامک زده رادمهر سوپش رو خورد و یه آبم روش و در حال کار...