رادمهر جانرادمهر جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

❤ رادمهر ، بهونه زندگی ❤

اولین ددر و شهربازی بهاره

1392/1/21 18:10
نویسنده : مامان مهسا
272 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر نازنین و دوستای عزیزمون که به ما لطف دارن و با نظرات قشنگشون دلگرممون میکنن.ماچ

روز دوشنبه 18فروردین با آقارادمهر مشغول بازی بودیم که هوس کردیم بریم بیرون و رادمهر هم از هوای پاک وبهاری لذت ببره.

البته تازگیا کمی وابسته شده و تا ازش دور میشیم بهونه میگیره.داشتیم حاضر میشدیم گریه کرد و من هم زود یه عکس یادگاری ازش گرفتم تا بعدا خودش ببینه و به کارهاش بخندهچشمک

رفتیم نزدیکیهای شهر بازی و قدم زدیم.بابایی هم یه آش خوشمزه مهمونمون کرد.رادمهر تو کالسکه اش بود.دلمون تاب نیاورد و بلیط گرفتیم و رفتیم داخل شهربازی.رادمهر اولش خواب بود.وقتی وارد اونجا شدیم بیدار شد از دیدن وسایل بازی و نورپردازی و سروصدا کلی ذوق کرده بود.ماچ

بیشتر از بچه ها پدرومادرها مشغول بازی بودن و یاد بچگیاشون کرده بودن.بچه ها هم دلشون آب شده بود نوبت بهشون برسه و بازی کننابرو

پسرم از حالا داره تمرین خلبانی میکنهتشویق

بعد از این عکس محو چراغهای هواپیما شده بود و پایین نمیومدتعجب

یک ساعتی تو محوطه ی زیبای اونجا چرخیدیم و برگشتیم خونه.خداروشکر برامون خاطره شد و خیلی خوش گذشت.

بابایی میگه یه کم رادمهر بزرگتر شه همیشه جامون اینجاستچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله پریسا
21 فروردین 92 20:10
خاله پریسا
21 فروردین 92 20:11
فدات بشم عشق خاله
نسیم
23 فروردین 92 12:26
ماشالله چه پسر نازی.یه عالمه بوس
سمیه مامان پارسا
24 فروردین 92 14:04
سلااااااااااام عزیزم مرسی از پیامت. ایشالا شما هم 1000 سال صحیح و سالم و سایه اتون بالای سر گل پسری بوووووووووووووووووس
خاله پریسا
26 فروردین 92 19:32
مادر همانی بود که شیشه داغ شیر را روی دست خود امتحان می کرد تالب های من نسوزد