رادمهر جانرادمهر جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

❤ رادمهر ، بهونه زندگی ❤

رادمهر در پایان سال 91

1391/12/25 15:14
نویسنده : مامان مهسا
448 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک قشنگم سلام.ماچ

این روزهارو خیلی دوست دارم.چون نوید تازگی میده.انرژی مثبت به من میده.نوید مقلب القلوب شدن رو میده.نوید محول الاحوالی رو میده.نوید بهار رو میده.مخصوصا امسال با حضور یه فرشته کوچولوی ناز بهارمون بوی بهشت میده.زندگیمون بهاری شده و آسمونش آبی ترین آسمون دنیاست.روشنایی و گرمای حضور رادمهرمان بخشندگی و تلالو خورشید زندگیمون رو صدچندان کرده.رادمهرم پیشاپیش اولین بهار زندگیت مبارک.ماچخدایا شکرت واسه این همه خوشبختی.

 تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

 

niniweblog.com 

هفته پیش هم آخرین بارش برف زمستونی رو داشتیم.فکر نمیکنم دیگه خبری از برف و سرما باشه وهوا بهاریه بهاریه.niniweblog.com

 دیروز صبح(پنجشنبه 24 اسفند)  قرار شد باصادق بریم خرید.داشتیم حاضر میشدیم که از دانشگاه تماس گرفتن و گفتن چندتا از دانشجوهای پاکار بابایی اومدن سر کلاس.منم حالم گرفته شد.دل شکستهولی گفتم بابایی بره و به کلاسش برسه.تعجب کردم از این همه اراده و عشق درس دانشجوها.تعجباونم جلسه آخر اسفند ماه.

یه ساعت بعد بابایی زنگ زد و گفت داره برمیگرده و مسئول آزمایشگاه نبوده.خوشحال شدم وگل پسرو حاضر کردم و رفتیم خرید.

اول از همه پوشک!!!!

رفتیم برات هاگیس بخریم نداشت.ناراحتمجبور شدم canbebe گرفتم.این هم خوبه.عسلم با خرید این پوشک فکر کنم تموم پوشک های موجود در ایران رو برای شما استفاده کردیم.مولفیکس-پمپرز-کانفی-مای بیبی-بارلی-هاگیس و حتی پنبه ریز و مرسی و ....نیشخنداز همه بهتر هاگیس بود و نم پس نمیداد.دوست ندارم پای قشنگت حساسیت بده و اذیت شی گلم.

بعد رفتیم برای شما لباس خریدیم.امیدوارم بهت بیاد گلم.

یه ارگ کوچولو هم برات خریدیم.چون عاشق اسباب بازی موزیکال هستی نفس مامان.با دیدنش سر از پا نمیشناختی و میخواستی قورتش بدی فدات شم.

در راه برگشت هم چندتا از عکسهای رادمهرم رو دادم براش چاپ کنن.تو پست بعدی میذارمشون.

 پسر نازم این روزها یادگرفته به شکم میخوابه.اینجوری ...

طفلی باباصادق این روزها برای خواب جانداره و آواره شده تو سالن پذیرایی و تنهایی میخوابه .نفس ما هم پیش مامانش تو اتاق مامان و باباش می خوابه.فدای تو  رژیم اشغالگر بشم ایشالا.

معمولا صبح ها ساعت 5 صادق میاد و رادمهرو از من تحویل میگیره و تا دو سه ساعت نگهش میداره تا من استراحت کنم.چون این شبها رادمهر بدخوابه و زیاد بیدار میشه.فکر کنم به خاطر تازه غذاخور شدن یا دندون درآوردنش باشه. تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

امروز جوانمرد کوچکمون برای اولین بار ماشین بازی کرد.تا مامانش حسرت به دل نمونه. تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

مامان جون تا یادم نرفته بگم که عاشق سرلاک شدی.موندم چی کارت کنم.هرچقدر بدم میخوری.ولی سوپت رو با ناز میخوری.هر روز برات سوپ تازه میپزم.( ماهیچه یا کمی مرغ-کمی سبزی-کمی عدس-برنج و کمی رشته سوپ یا ماکارونی و هویج و سیب زمینی و کمی روغن زیتون یا کره).بعضی وقتها هم فرنی.عاشق غذا شدی گلم.نوش جونت.ماچ

هر وقت برات غذا میارم با حرص و ولع میخوای ظرف غذا و قاشقت رو به زور ازم بگیری و یه جا قورتشون بدی.ای شکموی قشنگم.زبان

برات پیشبند نبستم و صورتتو پاک نکردم تا ببینی چه طوری با ولع سرلاک میخوری و نمیذاری مامان با آرامش بهت غذا بده.نگران

شنبه ها و یکشنبه ها و سه شنبه ها پیش باباجعفر و خاله پریسا میذارمت.صبح ها باباجون میذارتت رو پاهاشو برات شعر یا قرآن و دعا میخونه.گاهی میبره پیش قناری های طبقه پایین و گاهی هم میبره پیش گل ها و درختایی که یه عمره عاشقشونه واین روزا چشم انتظار قد کشیدن و شکوفه دادنشونه.

 تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

20 اسفند تولد باباجون (بابای مامان) بود.خیلی خوش گذشت.انشالله سایه همه پدرها بالای سر فرزندانشون باشه و همیشه سلامت باشن.قلب

نقل مامان عینک بابابزرگش رو زده و دارن با هم قرآن میخونن.بغل

نفسم داره با بابایی جزوه برق قدرت میخونه واسه آزمون دکترای 18 اسفند.بغل

فدات شم که از حالا عشق مطالعه شدی. تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

رادمهرم فیگور ورزشی گرفته.از حالا رزرو شده واسه باباجون و پدرجونش.پدرجون گفته میخواد هندبال

یادش بده و باباجون هم میخواد ببره استخر شنا یادش بده.خدا حفظشون کنه.

ني ني شكلكanimated gifs of football

در آخر هم از عزیزترینم، همسر مهربان و دلسوزم، صادق جونم  که همانند اسمش صادقانه منو درک میکنه و پابه پای من در تربیت و انجام امورات رادمهر راسخ و خستگی ناپذیر تلاش میکنه و خیلی وقتها جور من رو میکشه صمیمانه تشکر میکنم.

love roses 03

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله پریسا
25 اسفند 91 16:08
به به خواهر گلم چه عجب وقت کردی این دمه عیدی با این همه کار وب این بچه رو به روزش بکنی


قربونت.دیدم این وبلاگه که بعدا براش یادگاری میشه.گفتم تنبلی نکنم دیگه.تارادمهر خوابید دست به کار شدم
خاله پریسا
25 اسفند 91 16:13
فدات بشم مامان مهسا چه لباسای قشنگی واسه شما خریده جیگرم
خوش به حالت عسیسم باز شما لباسای عیدت رو خریدی



مامان مهسا برای خودش هنوز هیچی نخریده.اول آقا رادمهر!
از وقتی طفلکم غذاخور شده دائم لباساش کثیف میشه و باید عوضشون کنم.مصرفش زده بالا
خاله پریسا
25 اسفند 91 16:14
عزیزکم با عینک بابا جعفر چه جانی شدی


مرسی خواهر گلم
فائزه مامان مهدیار
25 اسفند 91 21:58
عیدت مبارک ک ک دانشمند خاله
عید مامان مهسا و بابا صادق هم مبارک
واسه ماهم لحظه تحویل سال دعاکنید سال خوبی داشته باشید


مرسی فائزه جون.چشم.محتاجیم به دعای خیر شمادوستان عزیز
کیمیا جون
14 اردیبهشت 92 13:46
قربون نوخودی خوشگلم برم ک هروز قیافش از دیروز خوش گل تر میشه