چکاپ 5 ماهگی
دوشنبه ٩ بهمن برای رادمهر وقت گرفتم تا برای چکاپ پایان ٥ ماهگی ببرمش مطب دکتر برخوردار.رادمهر تو ماشین خوابش برد و ما ساعت ٤ و نیم مطب بودیم.تقریبا شلوغ بود و اکثر بچه های اونجا مریض بودن.دلم نیومد رادمهر تو هوای نامطلوب اونجا بمونه و به منشی گفتیم ما میریم و برمیگردیم.ساعت ٥ بعد از کمی گشت و گذار او طرفها و خرید یه شلوار خوشگل و بلوز ناز به مناسبت عیدی پسری ( البته همش بغل بابایی بودو طفلی بابایی خسته شده بود چون کالسکه رو نبرده بودیم) برگشتیم مطب.رادمهرباز هم خواب بود.قبل از ورود به مطب وزنش کردیم.٧.٥ کیلو.خداروشکر وزن گیری پسرکم خوب شده.موقع معاینه گوشی دکترو دودستی گرفته بود ومیخواست بذاره تو دهانش که اون بنده خدا هم مجبور شد سرش رو چند لحظه پایین نگه داره تا ما از اون شرایط نجاتش بدیم.قسمتهای مهم مکالمه ما با دکتر
آقای دکتر، رادمهر شبها خوب میخوابه ولی تو روز به ازای هر ٣ ساعت کمتر از نیم ساعت میخوابه
دکتر: خانوم بچه زیاد بخوابه مریض میشه.نمیشه هم شبها خوب بخوابه هم روزها
ما:آقای دکتر برای تقویت هوش پسرمون چه کارهایی میتونیم انجام بدیم؟آدم وسوسه میشه از این نرم افزارها و کتابها و اسباب بازیهای تبلیغاتی افزایش هوش بخره.
دکتر با لبخند: هیچی.بچه ٥ ماهه رو میخواین چی کار کنین؟بذارین به حال خودش باشه.
فقط باهاش مهربون باشین.بذارین رشد طبیعیشو بکنه.از حالا به سی دی و تلویزیون عادتش ندین.
در آخر دکتر گفت با توجه به وزن تولدش از این به بعد بهش سرلاک برنج بدین و اگر دوست داشت سرلاک گندم بدین.و خداروشکر گفت رشدش خیلی خوبه.