جوجه ی ناز نه ماهه
رادمهر 9 ماهه ما :
این روزها به راحتی با دست و پاهای کوچولوش خونه رو وجب میکنه و اینقدر ناز چهاردست و پا میره که دلمون براش ضعف میره.
به راحتی شیشه شیرش رو میذاره تو دهانش و خودش درمیاره.
با دیدن مامان و باباش و کسانی که دوستشون داره و چهرشون آشناست کلی ذوق میکنه.
با چشمان تیزبین و کنجکاوش کوچکترین چیزهارو وارسی میکنه و هیچی از نگاهش دور نمیمونه.
خودش میشینه و دوباره حرکت از نو، و شروع چهاردست و پا رفتن و بالعکس.
من و باباشو میشناسه و خیلی دوست داره بغلش کنیم و باهاش بازی کنیم.خودش به علامت بغل دستاشو میاره بالا.
اصلا دوست نداره چیزی رو از روی زمین برداره و توی دهانش بذاره به جز شیشه اش.
عاشق آبتنی و حمومه.
واژه های مختلفی رو با زبان شیرینش ادا میکنه از جمله : گیییییییییییی - ماما -مامی-دَدَ-بوووووَه
لپاشو باد میکنه و لباشو میبنده و کلی شیرینکاری درمیاره و تا حسابی خسته نشه کوتاه بیا نیست.
عاشق غذا و سرلاک و فرنیه و هر یک روز در میون صبحانه ها فرنی یاحریره بادوم و روز بعد سرلاک میخوره .زرده تخم مرغ رو دوست نداره.عالیجناب هر روز ناهار سوپ های جورواجور میل میکنن.
خوابوندنش سخت شده و زیر بار حرف زور نمیره.تو این ماه یک بار با بابایی و یک بار با من دعوا کرد .(خوشم میاد از حالا حقشو میگیره).
پسرم داره وارد ده ماهگی میشه. نازدونه مامان ده ماهگیت مبارک.
این هم یک عکس بهاری از بابابزرگ و نوه جون